همه می پرسند:
همه می پرسند: چیست در زمزمه مبهم آب؟
چیست در همهمه دلکش برگ؟
چیست در بازی آن ابر سپید، روی این آبی
آرام بلند که ترا می برد این گونه به ژرفای خیال؟
چیست در خلوت خاموش کبوترها؟
چیست در کوشش بی حاصل موج؟
چیست در خنده جام
که تو چندین ساعت، مات و مبهوت به آن می نگری؟
نه به ابر، نه به آب، نه به برگ،
نه به این آبی آرام بلند، نه به
این آتش سوزنده که لغزیده به جام،
نه به این خلوت خاموش کبوترها،
[ بازدید : 593 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ جمعه 22 فروردين 1393 ] 18:31 ] [ ۞ ۞╚امــــیر و پری╝۞ ۞ ]
[ ]